در یکی از خانواده های مذ هبی در روستای لیوان شر قی در بندر گز و درسال ۱۳۳۷ دیده به جهان گشود. دوره تحصیلات ابتدائی را با مو فقیت در آن روستا پشت سر گذاشت.

دوران متو سطه را با اخذ دیپلم در یکی از دبیرستانهای بهشهر با موفقیت به پایان رساند.

اودر طول مدت تحصیل یکی از دانش آموزان فعال از نظر اخلاقی وتحصیلی بود.

متواضع بود و مذهبی، به طوری که از همان اوایل نوجوانی التزام علمی به عبا دات مذهبی داشت.

در بین دوستان از برجستگی های خاص اخلاقی برخوردار بود, دوستانش شیفته روحیا ت و برخورد ایشان بودند. اوایل سال ۱۳۵۴دراوج خفقان ستم شاهی به همراه برادر بزرگشان در ارتباط تشکیلاتی با شهید عبدالرضا کلبادی نژاد، فعالیتهای سیاسی و اعتقادی خود را در نهضت خونبار اسلامی تحت رهبری های آگاهانه حضرت امام بر علیه طاغوت شروع نمود. از اولین کسانی بود عاملی بیداری دیگر جوانان و نیروهای انقلاب اسلامی بود. ارتباط با روحانیت خط امام و پخش نوارو بیانیه های حضرت امام از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار است. نه تنها در سطح روستا بلکه با هماهنگی همرزمان دیگر در سطح منطقه فعالیتهای چشمگیری داشت. شرکت در سخنرانیهای مهیج شهید هاشمی نژاد در بهشهرو تشکیل وتدارکات سخنرانی های یکی از روحانیون مبارز در مسجد لیوا ن به مناسبت چهلم شهدای تبریز نتیجه زحمات این شهید بزگوار برای بیداری مردم بود.

او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار دیگر نیروهای خط امام وحزب اللهی به فعالیتهای خود در راه نیل به اهداف عالیه انقلا ب اسلامی ادامه داد.

از آنجا که خطر گروهای فرصت طلب وضد انقلاب را احساس می نمود به خصوص با زمینه سازی گروهاملحدکه در روستا ی لیوان شرقی جای پایی را ایجاد نموده بودند, برای مقابله عملی با عوامل استکبا ر؛ انجمن اسلامی این روستا را با همکاری دیگر برادران مومن برای جذب نیروها وقراردادن محور فعالیتهای انقلاب اسلامی بنیان نهاد.

بعد از فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی از طرف امام,او از جمله اعضای فعال بسیج در روستا بود که با ارتباط مستمر با ارگانهای انقلاب اسلامی فعالیت می نمود که حاصل آن جذب بسیاری از نیروهای مومن است که در نهادهای انقلاب اسلامی مشغول خدمت به انقلاب اسلامی هستند. ازدیگر فعالیتهای مهم ایشان شناسایی عامِبین آتش سوزی مسجد لیوان که بعد از پیروزی انقلاب از طریق دادگاه انقالاب اسلامی پیگیری نموده ودر نهایت آنها را در حضور مردم توبه دادند.

سال ۱۳۵۸ همراه برادرش در دفتر عمران جهاد سازندگی بخشی از شهرستان بهشهر مشغول فعالیت شد ومدتی خالصانه در خدمت محرومین و مستضعفین بخش هزار جریب گامهای موثری را برداشت. سال ۱۳۵۹ به صورت رسمی وارد جهاد سازندگی (سابق)شد وبرای آبادی وعمران روستاهای منطقه محروم هزار جریب عاشقانه خدمت نمود,به ویژه در احداث جاده های روستایی سهم به سزایی داشت. مردم محروم این منطقه شاهد فداکاری ها و خدمات ارزنده او بودند. اودر این سال ازدواج کرد که حاصل این پیوند مقدس دو فرزند دختر و پسر است.

درپاییزسال ۱۳۵۹در آموزش وپرورش شهرستان کرد کوی به عنوان معلم حق التدریس مشغول خدمت شدتا در اوج فعالیتهای کور گروهکهای ملحد,دراین سنگر مقدس خدمات ارزنده ای را از نظر فرهنگی انجام دهد.

سال ۶۰ ۱۳که منافقین دراطراف سپاه بندر گز تحصن نمودند عامل اصلی جمع آوری نیروهای حزب الله برای سرکوبی منافقین بود که با هجوم گسترده مردم این حرکت ضد

انقلاب خنثی شد.

پس از یکسال فعالیت در سنگر معلمی برای مقابله با گروهکهای مزدور که به جنگ مسلحانه وترور مردم ومسئولین روی آورده بودند,وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. ابتدادر واحد اطلاعات سپاه به عنوان معاون واحد مشغول خدمت شد.

از جمله خدمات عبدالله در واحد اطلاعات,دستگیری منافقین وعوامل ضد انقلاب وکشف بیش از۷۰ قبضه اسلحه از ضد انقلاب مدت کمتراز دو ماه در منطقه کرد کوی را می توان نام برد. پس از مدتی به عنوان مسئول واحد آموزش سپاه کرد کوی منصوب می شود.

تشکیل کلاسهای اعتقادی با همکاری روحانیان ودیگر مسئولین با بهره گیری از ابزار های جدیدآموزشی برای رشد باورهای اعتقادی وسیاسی نیروهای سپاه از جمله کارهای او در این سمت است.

در مهر ماه سال۱۳۶۱ برای خدمت به مردم محروم کردستان از طرف سپاه منطقه ۳,به عنوان مسئول پرسنلی سپاه کردستان منصوب گردید.

اودر این سمت, مدیریت وتوانائی کاری شایانی رااز خود بروز می دهد به طوری که زبانزد مسئولین می شود.

در دی ماه سال ۱۳۶۱ابتدا به عنوان معاون برنامه ریزی واحد پرسنلی وپس از مدتی به عنوان مسئول پرسنلی اجرائی سپاه منطقه سوم کشور مشغول خدمت می شود. پس از آن به عنوان مسئول پرسنلی اجرائی سپاه ناحیه مازندران و بعداز مدتی به عنوان معاونت برنا مه ریزی سپاه ناحیه مازندران منصوب می شود.

باشروع عملیات ظفر مند والفجر ۸ صبرو قرار از کف می دهد وبا اینکه مسئولیتش اقتضا می کرد کیلومترها پشت جبهه خدمت نماید, مثل یک رزمندگان عادی اسلحه به دست می گیرد و در عملیات شرکت می کند.

سرانجام در عصر روزسه شنبه ۳۰/۱۱/ ۱۳۶۴ هنگام عبور از پل خرمشهر به سوی منطقه عملیاتی فا و به همراه دیگر همسنگرانش مورد هجوم هوائی هواپیماهای متجاوزدشمن قرار می گیرند و عاشقانه به ندای هَل مِن ناصر حسینی امام امت لبیک گفته و به کاروان شهیدان می پیوند.

اویکی از مخلص ترین نیروهای سپاه بود, به طوری که به کار وفعالیت در راه اسلام عشق می ورزید. متواضع وفروتن بود. کمک ویاری محرومان و مستضعفان را وظیفه خود می دانست. کسانی که با او ارتباط داشتند,با یک برخورد شیفته روحیات و اخلاق او می شدند.

مقید به رعایت احکام شرعی بود,از تهمت وغیبت دوری می کرد.

از نظر تشکیلاتی تابع محض فرماندهان بالاتر بود. به امام شدیداً عشق می ورزید و از مریدان عاشق شهید مظلوم آیت الله بهشتی بود, طوری که حتی اسم فرزندش ونام مساجد نو بنیاد روستا را به نام این شهید بزرگوار نامگذاری کرد.

از مصادیق بارز” اشد اعلی الکفار ور حمابینهم” بود با دوستان مدارا می نمود وبا دشمنان سخت در ستیز بود. به روحانیت خط امام عشق می ورزید آنفدر صبور ومهربان بود که حتی کسی که به عنوان مخا لف وی بودند, اخلاق اسلامیاش را کتمان نمی کرد. در حوزه مسئولیت متعهد ومسئولیت پذیر بود. از عنوان طلبی تنفر داشت واز آن بیزاری می جست. نسبت به پدرومادررئوف و مهربان بود.

او در بخشی از وصیت نامه اش می نویسد: اینجانب عبد الله جمال لیوانی دارنده شناسنامه ۴۳ بخش بندر گز روستای لیوان وصیت میکنم: همسرم و فرزندانم و پدر و مادر و برادران و خواهرانم که در زندگی بیش از هر چیز بر فروغ الهی که در دل انسا نها ست اهمیت دهند وبا ایمان به خدای یکتا و پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم رسل و قرآن مجید و ائمه معصومین و نائب به حق امام زمان (عج) حضرت امام، بزرگ مرجع تقلید و پیروان این خط قدم بر دارند و اهتمام به ذکر خدای بزرگ و با روحیه ایثار و خیر خواهی و خدمت و ستیز بر کفر و نفاق و الحاد و پیروزی حق و جهاد در راه خدا و حضور پی گیر و دوستی با مردم؛ راه سعادت را به سوی خود باز گردانند. مبلغ سه هزار تومان به حساب سپاه درمورد استفاده احتمالی از امکانات سپاه ریخته شود